یک دعای متفاوت
به نام او که هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود
یک
دعای
متفاوت
ای خدای بزرگ ! کمک مان کن تا به خاطر بیاوریم آن کسی که دیشب در خیابان راه ما را بست ، مادر تنهایی بود که آن روز بعد از نه ساعت کار می راند که با عجله به طرف خانه اش برود تا شام درست کند ، به درس بچه ها برسد ، رخت ها را بشوید و چند دقیقه با ارزش را کنار فرزندانش بگذارند .
کمک مان کن تا به خاطر بیاوریم آن مرد ژنده پوش و بی تفاوتی که هیچ تلاشی برای ایجاد یک تغییر مثبت در زندگی اش نمی کند ، شاگرد مدرسه مضطرب نوزده ساله ای بود که همه حواسش در پی امتحانات نهایی اش بود و می ترسید نتواند برای ترم بعد وام تحصیلی بگیرد و مخارج تحصیلاتش را بپردازد .
خدایا ! به یادمان بیاور آن آدم بی تفاوتی که هر روز در یک گوشه نشسته و گدایی می کند ( در حالی که باید کار کند ! ) اسیر اعتیادی است که ما فقط می توانیم آن را در وحشتناکترین کابوس های شبانه مان ببینیم .
کمک مان کن تا به خاطر بیاوریم آن زوج پیری که آهسته و با زحمت در راهروی فروشگاه ( ضمن سد کردن راه دیگران ) قدم می زنند و از لحظات خود بهترین استفاده را می برند ( اگرچه نتیجه آزمایش های هفته گذشته زن نشانگر این بود که آخرین سال خرید مشترک آن دو خواهد بود ) می خواهند که این لحظه های آخر را با هم مزمزه کنند .
ای خدای بزرگ ! هر روز به یادمان بیاور که از میان همه نعمت هایی که به ما ارزانی داشته ای ، بالاترین آن محبت است ، اگرچه کافی نیست که فقط به عزیزانمان محبت کنیم .
خدایا ! دلهامان را بگشا ، نه فقط به روی نزدیکان بلکه به روی همه انسانها.
یاریمان کن تا دیر قضاوت کنیم و زود ببخشیم .
یاریمان کن تا شکیبایی ، هم دلی و مهربانی کنیم
" آمین"